دليل اصلي اين روحيه شرايط تاريخي است كه آلمانها در آن قرار گرفتهاند. قدرتهاي جهان پس از جنگ جهاني اول، آلمانها را تحقير كردند اما در فضاي پس از جنگ جهاني دوم ترجيح دادند به جاي دنبال كردن رويكرد پيشين، دست بهكار فرهنگي بزنند و مردم آلمان را به سمتي سوق دهند كه نسبت به جنگافروزيهايي كه داشتهاند احساس شرمندگي تاريخي كنند. قدرتهاي پيروز جنگ زيرساختهاي اقتصادي آلمان را هم بهطور كامل از بين نبردند و برعكس سعي كردند با كمكهاي اقتصادي ازجمله طرح مارشال، آلمان را بهعنوان يك قدرت اقتصادي احيا كنند؛ البته قدرتي كه خود را مديون كمكهاي آمريكا ميداند و در جبهه آمريكاييها قرار ميگيرد. اين دو احساس يعني احساس «شرمندگي تاريخي» و «مديون بودن»، در طول سالهاي پس از جنگ جهاني دوم در آلمان يك نسل بسيار محافظهكار ساخته است.
نتيجه انتخابات اخير آلمان قابل پيشبيني بود. آنگلا مركل اكنون چهارمين دوره حضورش در پست صدراعظمي را تجربه ميكند. مهمترين دليل حضور مستمر او در قدرت را بايد اتخاذ سياستهاي انعطافپذير و در برخي موارد حتي تغيير مواضع اصولي از سوي او دانست. او هميشه تلاش داشته است خود را با شرايط تطبيق دهد تا بتواند رأي خود را حفظ كند. خانم مركل در 3دورهاي كه در قدرت حضور داشته مواضع كاملا متفاوتي داشته است؛
مثلا در مورد رابطه ميان آلمان و آمريكا، او هميشه روابط 2 سوي آتلانتيك را اصلي در سياستخارجي دولتش ميدانسته است. مركل حتي با دولت بوش پدر هم رابطه خوبي داشت. اين در شرايطي بود كه سلف او يعني آقاي شرودر در جنگ عراق با بوش مخالف بود و با او همراهي نكرد. اوج روابط ميان آلمان و آمريكا را نيز بايد در دوره باراك اوباما ديد، اما با آغاز دوره ترامپ شرايط به كلي عوض شد. رفتار و گفتار ترامپ باعث شد تا مركل از آمريكا فاصله بگيرد. مركل حتي در يك سخنراني بهطور علني اعلام كرد كه آمريكا ديگر شريك قابل اعتماد آلمان بهحساب نميآيد.
نمونه ديگر، سياستهاي مركل در قبال پناهجويان است. او در اوج بحران جنگهاي خاورميانه اعلام كرد تصميم دارد درهاي آلمان را به روي پناهجويان و آوارگان جنگ بگشايد. ورود بيش از يك ميليون پناهجو به آلمان پس از مدتي مشكلاتي را در افكار عمومي براي او ايجاد كرد. حزب راست افراطي «آلترناتيو براي آلمان» از خلال همين نگرانيها قدرت گرفت. اين حزب در حدود يك دهه قبل و با انگيزههاي اقتصادي و مخالفت با سياستهاي مالي و اقتصادي اتحاديه اروپا تشكيل شد. تشكيلدهندگان اين حزب هم چهرههاي برجسته اقتصادي بودند.
رفته رفته نيروهايي با تفكرات افراطي راست و طرفدار ايدههاي فاشيستي در اين حزب، مؤسسان اوليه را كنار زدند و به شعارهاي ضدمهاجرتي روي آوردند. رأي 13درصدي اين حزب در انتخاب اخير ناشي از نارضايتيهاي بخشي از جامعه آلمان و طرفداري آنها از شعارهاي راستهاي افراطي بود. خانم مركل زماني كه اين اقبال به ايدههاي افراطي حزب آلترناتيو براي آلمان را در بخشي از جامعه ديد، سياست خود در قبال مسئله پناهجويان را هم تغيير داد.
او روند ورود پناهجويان را متوقف كرده و حتي اخيرا اقداماتي براي بازگرداندن برخي از آنها به كشورهايشان آغاز كرده است. اينها همه نشان از انعطافپذيري مركل در حوزههاي مختلف شامل اقتصاد، فرهنگ و سياست دارد. آلمانها در چنين شرايطي احساس ميكنند كه فردي همچون مركل براي جامعه آلمان مناسب است و اوست كه براي آنها ثبات و رفاه را به ارمغان ميآورد.
اقتضاي يك توسعه پايدار و اقتصاد پيشرفته چيزي جز ثبات نيست. مردم آلمان رفاه امروزشان را مديون ثبات در كشور هستند و اين واقعيت خود به روحيه محافظهكارانه آنها كمك كرده است. اگر انتخابات آلمانها را با انتخابات در ديگر كشورهاي اروپايي مقايسه كنيم، ميبينيم كه انتخابات آنها همواره انتخاباتي كمسروصدا و آرام بوده است؛اين تأكيدي است بر روحيه محافظهكارانه آنها.
در آلمان همه دولتها به جز يك مورد، دولتهاي ائتلافي بودهاند. مردم اين كشور علاقهاي ندارند كه به يك حزب، قدرت مطلق را تفويض كنند؛ بنابراين هميشه درصد آرا بهگونهاي بوده كه حزبي كه پيروز انتخابات شده مجبور بوده با يك يا 2 حزب ديگر براي تشكيل دولت ائتلاف كند. در دوره قبل، خانم مركل با يك حزب بزرگ يعني حزب سوسيال دمكرات دولت ائتلافي تشكيل داد.
اكنون اما او اعلام كرده قصد دارد با 2حزب كوچكتر يعني سبزها و ليبرالدمكراتها ائتلاف كند. چنين تركيبي حزب سوسيال دمكرات را كه در انتخابات دوم شد، در جايگاه اپوزيسيون قرار ميدهد. اين وضعيت حزب افراطي «آلترناتيو براي آلمان» را كه در انتخابات در جايگاه سوم قرار گرفته در انزوا قرار خواهد داد. ديدگاه سوسيال دمكراتها و مركل بسيار به هم نزديك است و حضور آنها در صحنه سياسي آلمان بهعنوان حزب اپوزيسيون به نفع مركل است.
احزاب افراطي مهاجرستيز طي سالهاي اخير در سراسر اروپا قدرت گرفتهاند اما اين جريانها نتوانسته نظر مردم را بهطور كامل جلب كند. حتي در فرانسه كه حزب راست افراطي خانم لوپن از جايگاه خوبي برخوردار بود، او نتوانست پيروز انتخابات باشد. مردم اروپا ميدانند كه قدرت گرفتن اين احزاب، همراه با بحران خواهد بود. بنابراين در آلمان هم مثل ديگر كشورهاي اروپايي، در نهايت راستهاي افراطي جايگاهي نخواهند داشت.
- سفير پيشين ايران در آلمان
نظر شما